^{باد در غربال}

قیمت 80000 تومان

نوشته : رضا رفیع

 ^{قطع رقعی ، چاپ اول ، 512 صفحه}

^{رضا رفیع  نویسنده و طنزپرداز معاصر در نوشتار آغازین کتاب چنین آورده است.}

^{در این كتاب مستطاب، خوشتر دارم با دو گروه و دسته حرف بزنم:}

^{ـ  دسته اول ، كسانی كه در طول تاریخ بشری، همواره تلاش داشته‌ا‌ند تا نامشان فاش نشود و همیشه بادشناس قابلی بودند. ماهیت و مواهب باد را از هر جهت می‌شناختند و كار و زندگی اجتماعی و سیاسی و اعتقادی خود را براساس جهت باد موجود، تنظیم می‌كردند. نوعی تنظیم باد!... این دسته اگر به ثروت و مكنت هم می‌رسند، ثروت بادآورده است. نوكیسه‌های بی‌ریشه و گاه با ریش!}

^{و   دسته دوم، اكثریت محبوب جامعه كه به اندك بادی، چو بید بر سرمان ایمان خویش می‌لرزند. نه باد اضافه دارند كه بیندازند در غبغب؛ و نه بادة نخوت كه در نفس لامصّب! عموم ایشان عموماً در مسیر باد مخالف بوده‌اند و نهایت مبارزات مسالمت‌جویانه‌شان، جلب موافقت باد موافق (معروف به باد شرطه) جهت وزیدن به موقع بوده است. به حافظ اقتدا كرده‌اند و گفته‌اند: باشد كه باز بینیم دیدار آشنا را!... خب بشین تا باد بیاد!...  هر چه باداباد!}

 ^{استاد حسین توفیق در مقدمه این کتاب مرقوم نموده‌اند که:}

^{... سال‌هاست آثار قلمی استاد رضا رفیع را در نشریات مؤسسه اطلاعات می‌خوانم و لذت می‌برم. كتاب سراسر طنز ملایم ، جالب و قطور 400-500 صفحه‌ای ایشان به نام «حرف اضافه» را هم خوانده‌ام و لذت برده‌ام. و اما كتاب« باد در غربال» كه اكنون در دست شماست، قبل از تكثیر و به لطف آقای رفیع ، نصیب من شد.}

^{خواندم و با هر نكته و هر جمله و هر قسمت طنز شیرین كوتاهش خندیده‌ام.}

^{در مطالعۀ نوشتۀ برخی شعرا و نویسندگان امروزی، به خصوص نوشته‌های استاد رضا رفیع و برادر گرامی‌اش جلال رفیع، استاد مسلّم طنز منزه اجتماعی امروز؛ بسیار خندیده‌ام و به یاد بعضی مطالب فراموش نشدنی توفیق افتاده‌ام، ...كه هرگاه دسترسی به مال غیر نداشته‌ام، به سراغ باقی‌مانده دوره‌های قدیمی توفیق رفته‌ام و برای«؟مین»بار، دلی از عزای زندگی درآورده‌ام و دمار از روزگار كج‌رفتار. به نحوی كه شلیك خندۀ من، اهل بیت را از خواب پرانده است و مدتی هم با همدیگر خندیده‌ایم... عجب روزگاری است!}

^{خوشبختانه در آثار قلمی استاد رفیع، آنچه كه بیشتر به چشم می‌خورد و به ذهن می‌نشیند‌، طنز شیرین و شیوای آن است كه مختصر هم هست ـ و این خود مزیتی است. داستان كوتاه و مقاله طنز و فكاهی، همانقدر كه خواننده مشتاق دارد، نوشتنش هم مشكل است. به شرطی كه منظور نویسنده، فقط خنداندن خواننده نباشد.}

^{وكتاب موجود،مشحون از ایـن مطالب است كه خـواننده را به فكــر وا می‌دارد. در ذهن می‌ماند و هر چند بار كه خوانده شود، تازگی خود را از دست نمی‌دهد.مطالب شیرین و شیوای كتاب، با اینكه به تناسب زمان و موضوع روز نوشته شده،اغلب نو و تازه اند. عذرم را بپذیرید كه از آوردن نمونه معذورم؛چون كل كتاب در اختیار خود شماست. بخوانید و به نویسنده‌اش« دست مریزاد» بگویید. والسلام!}

108531